مردی که بی زنی برود توی رختخواب

تا صبح وول می خورد و آه می کشد

مردی که با زنی برود توی رختخواب

تا صبح وول می خورد و آه می کشد

بین مجرد و متأهل چه فرقی است؟

 

میان آه من تا آه ایشون

تفاوت از زمین تا آسمان است!


شعر و مطالب ادبی

 

شاعرانه مرغیدن

 

آقا خروسه حالش انگاری خرابه

قوقولی قوقو

یعنی الا ای سروقد سیم ساق نازک اندام کمان ابروی آهوچشم گلچهر پریشان مو.

 

اما دریغا، بانگ هل من ناصر اون بی جوابه

قدقدقدا

یعنی ولم کن بی حیا

 

جیک جیک جیک جیک

یعنی جواب دیپلماتیک کلاسیک!


شعر و مطالب ادبی

 

یک گل پسر ماه که رام است و اُکی

با یک لپ اوف و یک لبِ ای ای ای

می گفت: «نکن؛ نمی شه؛ اَه، گیر نده»

چون خواهر خویش ناز دارد؛ آخی!

 

کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی

می باشد و می باشد و می باشد و می

من باشم و وی باشد و من باشم و وی

گی باشد و گی باشد و گی باشد و گی


شعر و مطالب ادبی

 

نوشابۀ گازدار تقدیم تو باد

 

ای همیشگی مادر وطن

یک خرده صبر، یک نمه روغن اقلکن

 

آن مردها که یکسره از پشت می کنند

اول درون چیز تو انگشت می کنند

 

این ها که در تو شیشۀ نوشابه می کنند

نامردها نه شست، نه سبابه می کنند

 

این شعر دارد آن طرفی می رود که من

می ترسم از اوین و طریق الخروج عن

 

گه خورده ام که شعر. غلط کرده ام که. آه!

موساد.؟ نه، به جان خودم. - اوخ - اشتباه.

 

ناهار. - زرررررررررررت - توی اوین خورده ام نخود

نوشابه تان - ببخش - کمی گازدار شد


شعر و مطالب ادبی

 

آنچه هست خواهد شد

 

هرچه آرزو بکنی با دو دست خواهد شد

آنچه با دو دست نشد با دو بست خواهد شد

 

آرزو بکن، اما در سرت فروکن که

حاصل هزار نبرد یک شکست خواهد شد

 

يك پلشت اسهالی شاه شهر شاشوهاست

ذكر بوش محتاج شرح و بسط خواهد شد

 

پیت نفت توخالی، گفت وگو بکن؛ لالی؟

هسته های بیمارت شیرمست خواهد شد

 

تا خود قیامت هم هرچه گفت وگو بکنید

کوله بار گه سهم نسل شصت خواهد شد

 

آی نسل آینده، خوش خیال های الاغ

آنچه شد دوباره شود آنچه هست خواهد شد

 

پیش بینی ام این است: اقتصاد می خوابد

کارخانۀ کاندوم ورشکست خواهد شد


شعر و مطالب ادبی

 

شعر بندتنبانی

 

برایم فیلم می آیی؟ بیا؛ شاید نمی دانی

که من استاد هستم در فنون کارگردانی

 

هوس کردی زرنگی را به من حالی کنی جوجو؟

تو که حتی الفبای هوس را هم نمی دانی

 

به یک دنیا غزل هایی که با شوق تو می گویم

توی بی ذوق گفتی شعرهای بندتنبانی

 

تو هر حرفی دلت می خواست برگشتی به من گفتی

ولی دیگر نبینم شعرهایم را برنجانی

 

تو بودی که مرا دق مرگ کردی؟ سگ محل کردی؟

چه گفتی؟ چی؟ نه بابا! آخ! پس گفتی پشیمانی

 

ولی عیبی ندارد؛ می شود یک جور جبران کرد

برایت می گذارم یک کلاس درس جبرانی

 

من امشب بندتنبانی نشانت می دهم دختر

كه ديگر اژدهای خفته را از جا نجنبانی

 

كه بعد از اين اگر روزی برايت یک غزل خواندم

بگویی بَه، چه شعری گفته ای ای سعدی ثانی!


شعر و مطالب ادبی

 

خدایی که هستی

 

سکوت تو چون بهت گلدسته هاست

صدای تو مثل اذان خوش نواست

 

نگاه تو وحی است و آیات حق

ته چشم های تو غار حراست

 

پر جبرییل است موهای تو

و معراج من از تو تا ناکجاست

 

سرانگشت هایت به دستان من

ضریح علی بن موسی الرضاست

 

نمی بوسمت بی وضو هیچ وقت

که لب های تو تربت کربلاست

 

سراپای تو یک وجب از بهشت

نسیم تنت بوی روح خداست

 

خدا هم تو هستی و آن دیگری

خطای شگفت آور انبیاست


شعر و مطالب ادبی

 

قصۀ مرد بت ساز

 

بازهم یک شعر. یا هر چیز هست

می تراود از مدادم مستِ مست

 

واژه هایش در طنین قلب من

یک به یک با ناز بر کاغذ نشست

 

مصرعش را از جنون و عشق و مرگ

بیت را از درد آوردم به دست

 

جان من بود این که جانش می دهد

نقش من بود این که در وی نقش بست

 

بیت آخر. بعد زانو می زند

مرد بت سازی که خود شد بت پرست


شعر و مطالب ادبی

 

هفت دریا عشق

 

اشک هایت چشم هایت را چه زیبا کرده اند

هفت دریا عشق را در خویش معنا کرده اند

 

گفته بودی که بدت می آید از من؛ یادت است؟

چشم ها امشب زبان را خوب رسوا کرده اند

 

فکر کردی از جنایت هایشان خواهم گذشت؟

نه، مگر این جانیان با من مدارا کرده اند؟

 

تا ابد زندانی چشمان من خواهند بود

چشم هایی که عذابم را تماشا کرده اند


شعر و مطالب ادبی

 

هفت راهکار برای خلاص شدن از شر چهارشنبه سوری

 

سال هاست که حاکمان خردمندمان با ما مردم خر سر این چهارشنبه سوری دردسر دارند و هر کاری می کنند که ما از این سنت ضالۀ مجوسیدست برداریم فایده ای ندارد. این جانب برای حل قطعی معضل چهارشنبه سوری هفت راهکار ارائه می کنم:

1- آیات عظام مکارم شیرازی، مصباح یزدی و نوری همدانی فتوایی صادر کنند مبنی بر این که برگزاری چهارشنبه سوری واجب شرعی است و هرکس از ترقه بازی و پریدن از روی آتش اجتناب کند در شب اول قبر باید تن به یک فقره هارد با جناب ن بدهد و در روز قیامت نیز با یزید بن معاویه، شمر بن ذی الجوشن و اشعث بن قیس محشور می شود.

2- سازمان تبلیغات اسلامی اجرای مراسم چهارشنبه سوری را بر عهده بگیرد.

3- رسانۀ ملی یک بند مردم را به شرکت در مراسم دشمن شکن چهارشنبه سوری دعوت کند تا بدین وسیله یک بار دیگر مشت محکمی بر دهان ابرقدرت ها کوبیده شود.

4- فیلسوف بزرگ، حضرت استاد دکتر رحیم پور ازغدی، با استدلالاتی محکم ثابت کنند که کانت و هگل و نیچه و کی یر که گارد از مخالفان چهارشنبه سوری بوده اند.

5- بأی نحو کان رابطه ای بین مراسم چهارشنبه سوری و حماسۀ 9 دی برقرار شود.

6- ون معزز حوزۀ علمیۀ قم جلوی مسجد اعظم آتشی روشن کنند و جمیع حضرات آیات و حجج اسلام از روی آن بپرند. البته توصیه می شود در هنگام پرش عمامۀ خود را دودستی بچسبند که توی آتش نیفتد و اسلام عزیز جزغاله نشود.

7- اعضای پایگاه های بسیج در سراسر کشور به صورت کاملاً خودجوش با سربندهای أنا العمار، أنا البیعار، أنا البیمار و أنا البوتیمار به خیابان ها ریخته و با سر دادن شعارهای انقلابی بصیرتدار ترقه در کنند.

فدوی اطمینان می دهد که با اجرای همین راهکارهای ساده چهارشنبه سوری خود به خود از ذهن و ضمیر مردم ایران پاک می شود و این سنت غلط، که به قول استاد شهید مرتضی مطهری جز خریت چیزی نیست، برای همیشه ور می افتد.

والحمدلله الذی جعلنی والبورازغدی من المتفکرین.

 

علامه مهدی

19 جمادی الثانی 1439


شعر و مطالب ادبی

 

وای، لب هاش چه نمناک شده

چه عرق کرده، رژش پاک شده

فکر ناجور نکن بابایی

که فقط خورده یه فنجون چایی

 

خودمونیم، چه گیجن پدرا

باز باباش رکب خورده، چرا؟

اون که ساقی شه پسردایی شه

دختره تشنۀ اون چایی شه!


شعر و مطالب ادبی

 

اصول کافی، فصل اول

 

شیخ زیر لحاف خواهد شد

با زنی در مصاف خواهد شد

 

هرکه عمری اصول کافی خواند

فکر و ذکرش سه کاف خواهد شد

 

قبلۀ روح مرد

یک وجب زیر ناف خواهد شد

 

بعدِ زَوَّجتُکِ و الـ. الـ. الـ.

خنجری در غلاف خواهد شد

 

پنجۀ موشکاف او گرمِ

اکتشاف شکاف خواهد شد

 

کاف اول اگر کفاف دهد

کاف دوم معاف خواهد شد

 

گر کفایت نکرد، آن یک هم

روی این یک مضاف خواهد شد

 

تحت الطاف شیخ بی انصاف

دهن داف صاف خواهد شد

 

عشق وقتی بدون ال باشد

اسم آن انحراف خواهد شد

 

درد هشتاد ضربۀ شلاق

مزد عشق خلاف خواهد شد

 

در جهنم فلان عاشق با

سیخ سرخی شیاف خواهد شد

 

شیخ چون ال الی بلد شده است

از شیافش معاف خواهد شد

 

با سه میلیارد حوری ی

تا ابد در زفاف خواهد شد

 

چند تا ال به ای جا کن

خواهری باعفاف خواهد شد


شعر و مطالب ادبی

 

درد عشقی کشیده ای که مپرس

 

باید به خداوند توکل بکنی

رو تخت دمر بخوابی و شل بکنی

شلوارتو یک خرده بیاری پایین

                                     تا دردِ. تو هم فکر خرابی داری

                                     تا دردِ. نکن بچه، مگه می خاری؟

                                     شلوارتو درنیار، چشمم روشن

                                     تا دردِ. دِ بگذار بگم، هول نزن

تا درد سرنگ را تحمل بکنی

 

منظور من اون. بلند شو از رو تخت

شلوارتو پا کن، برو گمشو بدبخت

 

نسخۀ قونیه:

               من درد تو را ز دست آسان ندهم

               دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم

               سردرد به یک مسکن بخشم

               کان درد به صد هزار درمان ندهم


شعر و مطالب ادبی

شعر ترجمه

 

فراموشم نکن

                    از شاعری گمنام

 

چون در آغاز جهان پروردگار

روی هر گل نام زیبایی گذاشت

یک گل چشم آبی ناخورده مست

بازگشت و باخجالت عرضه داشت:

 

نام خود را من ز خاطر برده ام

نام من را از بهاران کم نکن

پس خدا در گوش او آرام گفت:

نام تو باشد «فراموشم نکن»

 

FORGET-ME-NOT

                                    by: Anonymous

 

When to the flowers so beautiful

The Father gave a name,

Back came a little blue-eyed one,—

All timidly it came.

And standing at the Father’s feet

And gazing on His face,

It said, in meek and timid voice,

Yet with a gentle grace:

“Dear Lord, the name Thou gavest me,

Alas, I have forgot.”

The Father kindly looked on her

And said, “Forget-me-not.”


شعر و مطالب ادبی

خواننده چرا به شعر دل می بازد؟

چون شاعر خوب دلبری می سازد

یک شعر قشنگ دختر روسپی ای است

مست است و به عشاق خودش می نازد

 

شاعر ز چه رو به شعر خود می نازد؟

زیرا که خودش نخست دل می بازد

یک شاعر خوب مثل تندیسگری است

کو روسپیان ابدی می سازد


شعر و مطالب ادبی

او می شمرد همیشه از یک تا صد

شاید سر صد معجزه ای رخ بدهد

اما به نود که می رسد می لرزد

یک دو سه چهار پنج شش هفت. نود

یک دو سه چهار پنج شش هفت. نود

یک دو سه چهار پنج شش هفت. نود

یک دو سه چهار پنج شش هفت. نود

یک دو سه چهار پنج شش هفت. نود

یک دو سه چهار پنج شش هفت. نود

یک دو سه چهار پنج شش هفت. نود.


شعر و مطالب ادبی

 

باران شهاب سنگ ها

 

امروز چه نازی و گل شده ام

یک جور ملوس و خوشگلی شل شده ام

انگار شهاب سنگ خورده به سرم

با حالت آسمانی ای خل شده ام

 

امروز چه نازی و گل شده ای

یک جور ملوس و خوشگلی شل شده ای

انگار شهاب سنگ خورده به سرت

با حالت آسمانی ای خل شده ای

 

امروز چه نازی و گل شده است

یک جور ملوس و خوشگلی شل شده است

انگار شهاب سنگ. این شاعر ما

با یک سره بنگ ظاهراً خل شده است

 

باران شهاب سنگ ها می بارد

روزی دو هزار آدم خل می کارد

وقتی که زمین پر از کثافت باشد

آدم هوس عالم بالا دارد


شعر و مطالب ادبی

منتشر شد


ضرب المثل های طنز انگلیسی

 

گردآورنده و مترجم: مهدی

 

 

Laugh and grow fat.

بخند تا چاق شی.

 

یادداشت آغاز کتاب:

 در شش سال گذشته بخشی از وقت من صرف ترجمۀ کتابی با عنوان فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی شد که شامل بیش از 4200 ضرب المثل است که از منابع مختلف گردآوری و ترجمه شده اند. کتاب حاضر مجموعۀ هزار و یک ضرب المثل طنز است که از آن کتاب گلچین شده اند. کتاب فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی را هم به زودی به صورت الکترونیک منتشر خواهم کرد، اما فکر کردم اگر مجموعه ای از ضرب المثل های طنز انگلیسی را به صورت جداگانه منتشر کنم کتاب کوچک جالبی از آب دربیاید. ضرب المثل های این کتاب به ترتیب حروف الفبای انگلیسی مرتب شده اند. بیش تر آن ها به صورت موزون ترجمه شده اند: به صورت نیم مصرع، تک مصرع، تک بیت، دو یا چند بیت و شعر نیمایی کوتاه. امیدوارم از خواندن این کتاب لذت ببرید.

مهدی

14 مرداد 1397 ـ قم

 

این کتاب را می توانید از بخش پیوندهای همین وبلاگ به طور رایگان دانلود کنید.


شعر و مطالب ادبی

 

عشق در میهن من ممنوع است

 

دل پوسیدۀ نسلی که نزیست

لذت عشق چه می داند چیست

 

عشق در میهن من ممنوع است

دورۀ عفت ناب عربی است

 

حکم بر قتل جوانی مان داد

پیرمردی که نمی دانم کیست

 

گریۀ نسل من از عشق نبود

از غم نان شب این نسل گریست

 

عاشقی دامگه حادثه هاست

مرد میدان بلا باش و بایست

 

هیچ کس غیر دلاورمردان

لایق وصل پری رویان نیست


شعر و مطالب ادبی

 

بود و انگار نبود

 

تب کرده و سرمازده و خواب آلود

ها کرد میان پنج انگشت کبود

وارفت کنار جوی و چشمانش را

بر هرچه که بود بست و دیگر نگشود

 

صبح آمد و او هنوز بیدار نبود

از رفتن او کسی خبردار نبود

او را کسی انگار در این شهر ندید

در شهر یکی بود که انگار نبود

 

تا لحظۀ آخر به کسی داشت امید

وقتی که امید پر زد او نیز پرید

آن روسپی دوازده سالۀ شهر

همراه کلاغ ها دل از شهر برید


شعر و مطالب ادبی

 

اندرز خاله باجی

 

خاله باجی که کس نمی داند

شوهر چندمیش مال کی است

 

به من اندرز باصفایی داد

که زن بیوه چیزتاً اُکی است

 

ظاهرش گرچه سرد و بی میل است

در دل او ولی دلی دلی است

 

راه تسخیر یک زن بیوه

یک شبیخون به رختخواب وی است


شعر و مطالب ادبی

 

عقده های دلم سرودنی است

 

طبق قول رساله این مایع

یا ودی یا مذی است یا منی است

 

نکند شاش باشد این. ای وای

پس چرا فرش ها همه عنی است؟

 

                     این رساله هم این وسط. اُه اُه

                     صفحۀ چنده حکم شستن گه؟

 

                     می گه با آب کر بشور و خلاص

                     و به ماتحت خود نشو حساس

 

                     مزه شم موند، موند، باکی نیست

                     بو و مزه مخل پاکی نیست

 

                     یعنی این گه چه مزه ای می ده؟

                     صبر کن. اُه. چه مزه ای می ده!

 

                     امتحانش ضرر نداره، بخور

                     حقت اینه، بخور، صداتو ببر

 

                     ما که کلاً گهیم؛ تو، او، من

                     گه خوری خودخوری است هم میهن

 

شاهکاری سروده ام امشب

سرد و شیرین شبیه بستنی است

 

به گمانت ادیپ دارم من؟

به خیالت شعور من عنی است؟

 

یک مجرد که توی اشعارش

روضه خوان فشار بی زنی است؟

 

جبر تاریخ بود گه شدنم

شعر امروز مثل خودزنی است

 

باادب، بی ادب، چه فرقی هست؟

عقده های دلم سرودنی است


شعر و مطالب ادبی

 

بازی عشق عینهو کشتی است

 

قد مشت منی و مال منی

خاصه وقتی بدون ی

 

گرچه جنس لطیف و ریقویی

تو حریف نبرد تن به تنی

 

سوسک را دیدی و نترسیدی؟

تو عزیزم، نه زن، که شیرزنی

 

ولی این عشق عینهو کشتی است

بدنی در نبرد با بدنی

 

کشتی نابرابری بینِ

ماده گنجشک و نره کرگدنی

 

تو قدم بر تشک که بگذاری

گور خود را به دست خود بکنی

 

باخت را داده، گریه را کرده

سوسک را دیده، جیغ را بزنی!


شعر و مطالب ادبی

 

دریاچۀ رؤیا

 

دوست داری که به بالا برسی؟

به بلندای تماشا برسی؟

 

دوست داری که به یک چشم زدن

سر یک قلۀ زیبا برسی؟

 

بال ها را بگشایی سرمست

به فراسوی ثریا برسی؟

 

پس پشت مه و خورشید و فلک

به جهان های نه پیدا برسی؟

 

دل تو رای کجاها دارد؟

دوست داری به کجاها برسی؟

 

یک دم آواز دلت را دریاب

تا همان دم به همان جا برسی

 

دل به دریا زدن از رود آموز

رود شو تا که به دریا برسی

 

سر به صحرا بگذار ای مجنون

گاه آن شد که به لیلا برسی

 

در پی رود دل خویش برو

تا به دریاچۀ رؤیا برسی


شعر و مطالب ادبی

 

جمع دم من با دم تو باد صباست

اکسیر حیات ابدی در دم ماست

معنای درست دم غنیمت دانی

همدم شدن دم به دم آدم هاست

 

آن دم که دمی با دم یار آمیزد

در هستۀ خفته شور باغ انگیزد

تا اورشلیم گر رود جمع دو دم

عیسای نبی ز گور خود برخیزد


شعر و مطالب ادبی

 

روبروی آینه

 

روبروی آینه می ایستی

خوب می دانی نگاهت می کنم

خوب می دانی که.

                         می خندی، لب پایینی ات را می جوی

ناشکیبا می شوی وقتی تماشا می شوی

می نشینم منتظر

منتظر

منتظر تا حوله را با ناز آویزان کنی

موی خود را از دو سو افشان کنی

بی که حتی گوشۀ چشمی به سوی من کنی

شانه را برداری و سشوار را روشن کنی

تا بگویم دو.

                  لب پایینی ات را می جوی

تا بگویم دوستت دارم، ولی تو نشنوی


شعر و مطالب ادبی

 

ﻟﻳﺱَ فِی شُرتِها سِوَی الله

 

آی آی، امان امان، اِهِه، وا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ا ای، نگاه

به به، بببه به، منو دریابید، آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آه!

استخر زنونه جلوۀ رحمت اوست

لا حول و لا قوة الا بالله

 

القنطرةُ الحقیقة یعنی پستون

رحمانو ببین، چه استوایی، ای جون

تأویل تو شرت لامبادا بادا

ای آیۀ بی تربیت کن فی

 

من عارف بانوان بی تنبونم

من شبلی باسنم، جنید رونم

گر شیخ بگوید که حرام است و گناه

گویم: عسلم، بیا برو تو م


شعر و مطالب ادبی

شفای باغ بی باران دو رؤیاست

که در طوفان چشمان تو پیداست

زنی که زنده و زیبا و زایاست

به هر گل بنگرد، در دم شکوفاست

 

                     □ □ □

 

در این یک مدرسه صد ماده شیرند

همه شیطون و شرّ و حالگیرند

خدایا، لطف کن دخترکشم کن

که کل این دبیرستان بمیرند

 

                     □ □ □

 

نۀ یک زن جواب رد نباشد

چو باشد نیز صد در صد نباشد

اگر حتی نۀ سفتی بگوید

به آن سفتی که می گوید نباشد

 

                     □ □ □

 

از آن رو طینتی از خاک داری

که باید در خودت یک گل بکاری

از آن رو اشک در چشمت نهادند

که در پای گلت خوش خوش بباری

 

                     □ □ □

 

کسی خوشبوترین انسان دنیاست

که از هر بوی میرایی مبراست

میان مسجد و میخانه راهی است

که رد کفش های حافظ آن جاست


شعر و مطالب ادبی

مردی که بی زنی برود توی رختخواب

تا صبح وول می خورد و آه می کشد

مردی که با زنی برود توی رختخواب

تا صبح وول می خورد و آه می کشد

بین مجرد و متأهل چه فرقی است؟

 

میان آه من تا آه ایشون

تفاوت از زمین تا آسمان است


شعر و مطالب ادبی

زن زیبا به هنگام تولد

چه نیکو جامه ای آورده با خود

لباس یاس ها و گل پری ها

لباس اولین و آخرین مد

 

اگرچه بی قراری، بی حواسی

چه خوب آس خودت را می شناسی

تو می دانی که در چشمان یک مرد

تو وقتی بی لباسی خوش لباسی


شعر و مطالب ادبی

فرهنگ ضرب المثل های انگلیسی را در شهریور 97 منتشر کردم. در این دو سال گاهگاهی در متن کتاب دست برده ام و بعضی از ترجمه ها را اصلاح کرده ام. فونت انگلیسی کتاب را هم عوض کرده ام. صفحه آرایی کتاب هم عوض شده و یک نمه خوشگل تر شده است. ویرایش دوم کتاب را این جا می گذارم تا اگر کسی خواست دانلود کند.

این کتاب را برای سه تا از سایت های کتاب هم فرستاده بودم. می خواستم ویرایش تازۀ کتاب را برایشان بفرستم، اما وقتی اسم کتاب را در گوگل جست و جو کردم، دیدم سایت های زیادی کتاب را برای دانلود گذاشته اند. من که وقت و حوصله اش را ندارم تا ویرایش تازۀ کتاب را برای تک تک این سایت ها بفرستم، این است که فقط همین جا می گذارمش.

کتاب های دیگرم هم شامل اصلاحاتی شده اند. ضرب المثل های طنز انگلیسی فونتش عوض شده و ترجمه هایش نیز بهتر شده اند. گلچین ضرب المثل های فرانسوی هم کلاً صفحه آرایی مجدد شده. در چهار کتاب شعرم هم زیاد دست برده ام و چند تایی شعر جاافتاده و تعدادی تک بیت را هم به آن ها اضافه کرده ام. نسخۀ تازۀ همۀ کتاب ها در بخش پیوندهای این وبلاگ قابل دانلود است.


شعر و مطالب ادبی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هتل آپارتمان یلدا مشهد نقد و بررسی فیلم و سریال خرید بلیط هواپیما اولین مجازی موزیک دانستنی ها.بازی آنلاین و حتی جوک طبرستان پیش دبستانی ثارالله تولید کننده انواع تابلو